"از خواب بیدار شدم. انگار که عصر بود. انگار یه نفر توی حیاط بود. احساس میکنم از پشت پرده دیدمش. ترسیده بودم.
کسی خونه نبود.
زنگ زدم به داداشم
تصویر بعدی که یادمه اینه که ما اون آدم رو کُشتیم.
نمیخواستیم بکشیم. ولی فکر کنم زیادی زدیمش. انگار آخرین ضربهها رو خودم زدم.
و تصویر بعدی که یادمه، یک عالمه پلیس و ماشین پلیس توی کوچهمونه."
.
با وحشت از خواب پریدم. ساعت بین 6 تا 7 صبح بود. اونقد ذهنم بهم ریخته بود که دقیقا ساعت رو یادم نیست.
سریع با همون چشمهایی که به زور باز نگهشون داشتم، سرچ کردم ببینم تعبیر کشتن آدم در خواب چیه!
زمانی که شما در خواب می بینید که در حال کشتن کسی هستید و یا قصد قتل کسی را دارید نشانه عصبانیت و خشم سرکوب شده شما است. ممکن است این حس ناشی از فشار کاری و یا مشکلات خانوادگی یا حتی اجتماعی باشد ولی هر چیزی که هست، روح شما را تحت فشار قرار داده است.
منبع: pamuh.com
واقعیتش من چند وقتیه خیلی عصبانی و ناراحتم. بخاطر بدی آدمها. بخاطر بیعدالتی که توی این مملکت وجود داره.
دیشب با ناراحتی، و بغض و گریه خوابیدم. و این خواب وحشتناک رو دیدم.
امیدوارم خیلی زود بیعدالتیها تموم بشه و آدمها دوباره با هم خوب بشن.
امیدوارم هر کسی، هر مشکلی که داره، خیلی زود مشکلش حل شه.
آدمایی که با نامردی تمام، در حقم بدی کردن رو هیچ وقت نمیبخشم (تمام موارد کاری بوده!). انشاالله عزیزانشون کرونا بگیرن و بمیرن. انشاالله همونطور که غصه اومد توی دل من، هزار برابرش داغ بیاد توی دلشون. بخصوص اون آقای محمدی نامرد. که هنوز دارم از نامردیش ضرر میکنم. امیدوارم اول داغ ببینی و بعدشم خودت بمیری!
توی طراحی سایت یه اصطلاحی هست به اسم ریسپانسیو (واکنشگرا).
سایتی که ریسپانسیوه، با هر دیوایسی که مشاهدهش کنی، به خوبی نشون داده میشه؛ اسکرول افقی نمیشه. فونتها ریز و ناخوانا نمیشه و.
قالبهای وبلاگ، اگه نگم همه، اکثرا ریسپانسیو نیستن. و این خیلی بده. چون باعث میشه توی گوشی و تبلت، سایت درست نشون داده نشه و کاربر اذیت بشه.
اینقدی که برنامهنویسی بلد بودم، قالب وبلاگم رو ریسپانسیو کردم.توی اولین فرصت، کدها و نحوه قرار دادنشون توی قالب رو میزارم اینجا که اگه کسی خواست استفاده کنه.
1. فایل ساختار
2. فایل css
این کدها باید در مسیر زیر قرار بگیرن:
پنل مدیریت > قالب
1. ویرایش ساختار قالب فعلی
کدهای "فایل ساختار" باید جایگزین کدهای موجود بشه. (همه کدهای قبلی باید حذف بشه)
کلیک روی دکمه "ذخیره"
2. ویرایش css قالب فعلی
کدهای "فایل css" در انتهای کدهای موجود قرار بگیره. میتونید ctrl+End بزنید تا برین انتهای کد. بعد کدها رو اونجا copy/paste کنید.
کلیک روی دکمه "ذخیره"
نکته:
* اگه با کلیک روی فایلهای "css" و "ساختار"، فایلها باز نشدن، روی لینک هر کدام راست کلیک کرده و "Open link in new tab" رو انتخاب کنید.
* قبل تغییرات حتما یه بک آپ گرفته بشه.
* این کدها روی قالب "ترسیم" اعمال شده و روی سایر قالبها تست نشده.
دیروز اولین روز بازار بود.
برای من نه بد و نه خیلی خوب.
اواسط اسفند وضعیت بازار بد شد و تا حدودی همچنان ادامه داره.
خدا رو شکر توی همون شرایط هم + بودم. ولی احتمالا خیلیا بدبخت شدن!
یه نکته مثبت پرتفوی من این بود که حسابی متنوع بود. بخاطر همین خیلی ضرر نکردم.
یادم باشه هیچ وقت تک سهم نباشم!
امروز که فعلا خوبه. اما هنوز بازار به آرامش و ثبات قبل برنگشته. انگار ترس هنوز توی دلشه ولی سعی میکنه خودشو آروم نشون بده!
"از خواب بیدار شدم. انگار که عصر بود. انگار یه نفر توی حیاط بود. احساس میکنم از پشت پرده دیدمش. ترسیده بودم.
کسی خونه نبود.
زنگ زدم به داداشم
تصویر بعدی که یادمه اینه که ما اون آدم رو کُشتیم.
نمیخواستیم بکشیم. ولی فکر کنم زیادی زدیمش. انگار آخرین ضربهها رو خودم زدم.
و تصویر بعدی که یادمه، یک عالمه پلیس و ماشین پلیس توی کوچهمونه."
.
با وحشت از خواب پریدم. ساعت بین 6 تا 7 صبح بود. اونقد ذهنم بهم ریخته بود که دقیقا ساعت رو یادم نیست.
سریع با همون چشمهایی که به زور باز نگهشون داشته بودم، سرچ کردم ببینم تعبیر کشتن آدم در خواب چیه!
زمانی که شما در خواب می بینید که در حال کشتن کسی هستید و یا قصد قتل کسی را دارید نشانه عصبانیت و خشم سرکوب شده شما است. ممکن است این حس ناشی از فشار کاری و یا مشکلات خانوادگی یا حتی اجتماعی باشد ولی هر چیزی که هست، روح شما را تحت فشار قرار داده است.
منبع: pamuh.com
واقعیتش من چند وقتیه خیلی عصبانی و ناراحتم. بخاطر بدی آدمها. بخاطر بیعدالتی که توی این مملکت وجود داره.
دیشب با ناراحتی، و بغض و گریه خوابیدم. و این خواب وحشتناک رو دیدم.
امیدوارم خیلی زود بیعدالتیها تموم بشه و آدمها دوباره با هم خوب بشن.
امیدوارم هر کسی، هر مشکلی که داره، خیلی زود مشکلش حل شه.
دوس دارم با یکی حرف بزنم.
نمیدونم درباره چی!. فقط دوس دارم حرف بزنم.
شاید یه دلیلش اینه که کلا ما ایرانیا دوس داریم درباره هرچیزی اظهار فضل کنیم!
یعنی یه نفر یه چیزی بگه، بعد ما دربارهش نظر بدیم. بریم توی فاز سخنرانی.
واقعا الان نیاز دارم! خیلی وقته موندم توی خونه و نتونستم دوستان رو مستفیض کنم!
در ادامه پست قبلی.
برای اولین بار توی عمرم، پاکت پفک رو با مایع ظرفشویی حسابی شستم. و با آب داغ، آب کشیدم! امیدوارم آخرین باری باشه که پفک رو ضدعفونی میکنم.
انشاالله سالهای سال پفک و هله هوله بخوریم ولی دیگه هیچ وقت مجبور نشیم ضدعفونیش کنیم.
دیروز اولین روز بازار بود.
برای من نه بد و نه خیلی خوب.
اواسط اسفند وضعیت بازار بد شد و تا حدودی همچنان ادامه داره.
خدا رو شکر توی همون شرایط هم + بودم. ولی احتمالا خیلیا بدبخت شدن!
یه نکته مثبت پرتفوی من این بود که حسابی متنوع بود. بخاطر همین خیلی ضرر نکردم.
یادم باشه هیچ وقت تک سهم نباشم!
امروز که فعلا خوبه. اما هنوز بازار به آرامش و ثبات قبل برنگشته. انگار ترس هنوز توی دلشه ولی سعی میکنه خودشو آروم نشون بده!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن (بعد از پایان بازار):
خدا رو شکر امروز بازار خیلی خوب بود.
امیدوارم سال 99 برای همه آدمهای دنیا، بخصوص همه آدمهای خوب، سبز سبز باشه. سبز سیدی!
یادمه پارسال 13 بدر، بچهها هر کدوم با خونواده زن و شوهرشون رفتن جایی. من و مامان و بابا هم موندیم خونه!
معمولا میریم ییلاقمون. ولی چون وسیله نداشتیم نرفتیم.
بود تا عصر آبجیم اینا اومدن خونهمون. رفتیم نشستیم توی حیاط، 13 مون رو بدر کردیم.
امسال هم توی خونهایم. ولی فرقش اینه بقیه هم توی خونه ن.
شهرهای دیگه رو نمیدونم ولی شهر ما، هر کی امروز و فردا رو بره بیرون، جریمهش میکنن!
امسال اگه از کرونا نمیرم، باید حتما ماشین بخرم. 9 ساله گواهینامه گرفتم، هنوز ماشین ندارم!
خدایا هرکی خونه میخواد، بهش خونه بده.
هرکی بچه میخواد، بهش بچههای سالم و صالح بده.
هرکی همسر میخواد، بهش فقط یه دونه همسر خوب و مهربون بده.
هرکی هم مث من ماشین میخواد، بهش ماشین بده. البته خدایا من بغیر از ماشین، چیزای مهم دیگهای هم میخوام. لطفا.
خدایا لطفا امسال برای همه پر از سلامتی و موفقیت و پول حلال باشه.
خدایا هرکی هر حاجتی که داره، به شیرینی همین ماه شعبانت، همه حاجتهاشو برآورده به خیر کن.
الهی آمین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: امسال شاید نشه سبزه گره بزنیم، ولی میتونیم دلامونو به هم گره بزنیم و با هم و برای هم دعا کنیم.
دیشب توی خواب و بیداری، یهو شروع کردم به زمزمه کردن یه شعری.
مونده بودم این از شعرهای خودمه یا شعر یه نفر دیگهست.
صبح پا شدم، سرچ کردم توی اینترنت ولی چیزی پیدا نکردم.
و به این نتیجه رسیدم از شعرهای خودم بوده!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: سالها پیش، یه مدت زده بود به سرم، شعر میگفتم!
البته چند ماه بیشتر طول نکشید. خدا رو شکر زود خوب شدم!!!
از بچگی اینقد متواضع بودم.
یادمه سال اول راهنمایی، توی المپیاد ریاضی، توی مدرسهمون دوم شدم!!!
بعد چند تا از بچهها اومدن ازم پرسیدن میدونی کی دوم شده؟؟؟؟
منم برگشتم گفتم، حتما یه بنده خدایی دوم شده دیگه!
نمیخواستم بگم من دوم شدم!!!
اینقد متواضع بودم من!!!
خوششانس فقط یکی از بچههای فامیل ما.
اوایل اسفند ازدواج کرد.
بعد بخاطر کرونا، کارش تعطیل شد.
نامزدش هم که همهش خونهست. اینم همهش خونه نامزدش!
نشسته داره واسه کنکور ارشدم میخونه!
بهترین قرنطینه قرن رو داره این بشر! یعنی کرونا فرصت نهایت استفاده از همه چیز رو با هم بهش داد!
یه آقایی هست توی فامیلمون. نود و چهار پنج سالشه.
هر روز صبح که میشه، میگه زنگ بزنین بچهها بیان، من امروز میمیرم. چند ساله، هفتهای چند بار. این اواخر هم که هر روز.
تا حالا چند تا از بچهها و نوههاش فوت شدن.
طفلی خسته شده از زندگی.
کار و درآمدی هم نداره.
خیلی وقتا واسه مرگش دعا میکنه.
خیلی سخته. خیلی.
خدایا برامون بخواه تا آخر عمرمون با شادی و آرامش زندگی کنیم.
خدایا هیچ موجود زندهای، زندگی اینقد براش سخت نشه که مرگش رو ازت بخواد.
الهی آمین
امروز یه زنبور عسل مَنو نیش زد. بغل گوشم. سوختم!!!
سالها بود زنبور منو نیش نزده بود!
چند روز پیش هم توی همسایگیمون دو تا بچه رو زنبور نیش زده بود.
یه زمین خالی هست نزدیکای خونه ما. صاحب زمین ورداشته کلی کندوی زنبور رو آورده توی زمین.
من نمیدونم توی شهر جای نگه داشتن زنبوره؟؟؟
یه وامی میخوام بگیرم.
مشکل ضامن دارم.
البته مسئول تسهیلات بانک هم به شدت داره اذیت میکنه و بهونه الکی میاره.
واقعا امیدوارم خدا ازش نگذره. انشاالله که کرونا بگیره. شاید یکی دیگه جاش بیاد که یه ذره دین و ایمان داشته باشه و اینقد اذیت نکنه.
چند ماهه پیگیر این وام هستم.
چند کیلو وزن کم کردم.
دیگه انرژی برام نمونده.
لطفا اگه میشه برام دعا کنید.
ممنون
خدایا هر کسی، هر حاجتی که داره، لطفا حاجتش رو برآورده به خیر کن. الهی آمین
دیشب دیدم نور تبلت چشمم رو اذیت میکنه، bluelight رو فعال کردم.
با خودم فکر کردم چقدر چیز خوبیه.
یه ساعت بعد چشمم افتاد نوار وضعیت، دیدم بلوتوث روشنه. با تعجب از اینکه اینو کِی روشن کردم، رفتم خاموشش کنم. دیدم bluelight خاموشه.
بجای bluelight اشتباهی ابزار کناریش که bluetooth بوده رو روشن کرده بودم.
و بطور اتفاقی تاثیر قابل ملاحظهای هم روی نور صفحه گذاشته بود!!!!
درباره این سایت